- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
مدینه غـرق هـیاهو؛ مدینه غرق خبر خبر خبر که رسـیده دوباره فوق بشر رسیده قـبلۀ خـورشـید و قـبله گاه قـمر رسیده حضرت باران در این خجسته سحر خبر خبر که بهار عطای ذوالمنن است شب تـولد سلطان دین ابوالحسن است بهشت میوزد امشب ز خاک کوی رضا ملائکـنـد یکـایک به گـرد روی رضا زدند خـیل فرشته می از سبـوی رضا جهان معطر و خوشبو شده ز بوی رضا چه نازنین پسری روی دامن موساست که او مسیح مسیحای حضرت عیساست به شوق مشهد او بیـقـرارم از این راه به روی لب همه دم ذکر یارم از این راه سر از بهشت رضا بر ندارم از این راه به سینه دست ادب میگذارم از این راه سـلام میدهـم و مـیشـوم مـسـافـر او به اشک دیـده بـگـویـم که ضامن آهو تو کیستی که جهان پُر شد از عنایت تو که هست شـرط قـبولی دین ولایت تو چنان گـرفـته جهان را تب کرامت تو نـشـسـته بر دل فـیـروزهها محـبت تو تویی که کعبه به دور سر تو میگردد به شـوق دور سـر مادر تـو میگـردد در این هوای کرامت کرامت تو خوش است خدا گواست که ما را زیارت تو خوش است بر این مسافر خسته عنایت تو خوش است دل رمیدۀ ما را ضمانت تو خوش است بـیـا بیـا و کـرم کن که اربـعـین بروم من از نجف به دم یا رضا رضا به حرم اگر چه روسـیهم دلخوشم تو را دارم دلـی به شـوق حـریـم تـو مـبـتـلا دارم غـریـبـهام که فـقـط چون تو آشنا دارم که با تو من نجف و با تو کـربلا دارم تویی همان که حریمت پناه زائرهاست همان که مشهد تو کعـبۀ مسافـرهاست تو ضـامـنـی و دلـم شـد به راه آهـوها تــویـی نـفــس نـفــس و آه آه آهــوهــا نـوشـتـه در صـفـحـات نـگــاه آهـوهـا تـو آمـدی و شـدی جـان پـنـاه آهــوهـا تو ای جـمـال خـدا و عـلی مـیانۀ قاب دل رمـیـدۀ مـا را چـو آهـوان دریـاب
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
قسم به دیـدۀ یعـقـوب و بوی پیـرهـنی قسم به شوق اویس و به جذبهای یمنی که ایـسـتاده بـمـیـرم به احـتـرام عـلـی فقـط علیست که باید خود انتخاب کند مـرا بـنـا کـنـد او یا مـرا خـراب کـنـد علیست نعرۀ طـوفـانیام خدا را شُکر مرا کـشـانـد قـراری هـزار شُـکـر آقـا مرا رسـانـد قـطـاری هـزار شُـکـر آقا رسـیـدهام بـتـکـانی مرا زِ غـیـرِ رضا در این شلوغیِ زائر یک آشنا کافیست در این هجومِ ملائک همین دعا کافیست کـه الـسـلامُ عـلـی: یـابـنَ فـاطـمـه آقـا مـیـانِ آیـنـهکـاری و شـمـسـه کاریها مـیـان این هـمـه خـادم مـیـان زاریها میان ایـنهـمـه گـیـرم که آخـری بـاشـم اگـر نـبـود درِ ایـن حــرم پــنـاه نـبـود برای شـانـۀ ما هـیـچ تـکـیـهگـاه نـبـود هزار شُکر که مشهد هوای ما را داشت رسـیـدهام بـرسـانـی مـرا بـه مـیـقـاتت مــرا بِـبَـر مـلـکـوتـت بِـبَـر مـلاقـاتـت پَرَستشی که مدام است خدا پرستیِ ماست شبیکه اهلِ حرم شد دلم در آن شبِ سرد شبیکه از روی ویلچر بلند شد آن مرد به گریه گفت پـدر نامِ مـادرش بُردی؟ شبـی که بـاز بـرای گـدایـی آمـده بـود دوبـاره پیـش تو آن روستایی آمده بود رسیـد و گـفت که سر زیر دِین آوردم اگر زِ گرمیِ ما دشتِ سیستان گرم است اگر خلیج و خزر یا که سیرجان گرم است چه غم که سید ما سیدی خراسانیست بگو به بانگِ مگس این عقابِ الوند است که این دیـار پُـر از قـلـۀ دمـاوند است بگـو به دشمنِ ایران مـکـن خیالِ دگر
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
امشب به روی مـأذنـه نـقّـاره میزنم چـشـمه شـدم بـرای تو فـوّاره میزنم از سـمـت نــور، رایـحــۀ یــار آمــده غوغای عاشقیست به میدان رزم عشق به به از این صلابت و این عزم و جزم عشق مستی زِ حد فـراتر و باقی ست بادهها پُر از صدای شُرب شراب است جادهها شـاهـیـم اگـر، گـدای درِ آل حـیـدریـم دلـدادگـان خـواهـر و مـست بـرادریم وقـتـی نـگـاه ماه به گـهـوارهات فـتاد از شرم طرح چهرۀ تو پای پس نهاد خورشید از نقـاب افق جـلـوه گر شده این فجر صادق است، کمال سحر شده نـور رضا رسید، مـسـیحا درست شد دارالـشـفـا زدنـد، مــداوا درسـت شـد وقـتـی نـگـاه مـیکـنـم از راه دورتـر چشمم به گنبد تو شود جفت و جورتر هر زائری برای زیـارت رسیدهاست اول هزار مـرتـبـه منّت کـشـیـدهاست هرگاه در هیاهوی حاجت دعا گرفت فـریـاد میزدنـد مـریضی شـفا گرفت فصل الخطابِ صحبتِ با یار کربلاست تـنـهـا نـشـانـۀ دل بـیـدار کـربـلاسـت
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
گـفـتیم رضا تا که بخـوانیم خـدا را گـفـتـیـم رضـا تا بـشـناسـیـم وِلا را گـفـتـیم رضـا تا بنـمـائـیم عـطـا را گـفـتـیم رضا تا که بیـابـیم رضا را عـنـوانِ رضــا جــمـلـۀ اســمـای الـهـی آمـد بـه جـهـان آیـت عــظــمـای الــهـی تـابـیـد به دل پَـرتـوِ تـمـثـال محـمـد سر زد ز جنان جـلوۀ إجـلال محمد آن آرزوی حـیـدر و آمــال مـحـمـد آن عـالــمِ فــریــاد رسِ آل مـحــمـد لاحـَول بخـوانـیـد کـه عـشـقِ هـمـه آمـد إســپــنـد بــیـاریـد، گــلِ فــاطــمــه آمــد ما شیـعـۀ آنـیم که رُجـحان نپـذیـرد آن وجهِ خـداونـد که پایـان نـپـذیـرد آن نورٌ علی نور که نِیـران نپذیرید آن قامتِ چون سَرو که طوفان نپذیرید خورشیدِ جنان، ماهِ جهان، نجمِ خراسان آقـای فَـلـک، روحِ مَـلک، جـانِ محـبّـان آن ماهِ فَلک فَر که بجز عبدِ خدا نیست آن شاهِ دو عالم که بجز فکرِ گدا نیست بخل و حسَد و کبر در أخلاقِ رضا نیست حرص و طمع و آز مرامِ صُلحا نیست جود و کرم و خـیر زنَـد بوسه به دستش اوصافِ الـهـی هـمگـی والـه و مَـستـش محـتاج به آن دستِ کریـماند خلایق وابـسته به آن لطفِ قـدیـماند خلایق دلبـسـته به آن قـلب سـلیـماند خلایق ریزهخـورِ احسانِ حـریـماند خلایق مـائـیـم و غـلامـیِ تـو ای حـضرتِ والا نـوکـر شـده نـامـیِ تو ای حـضرتِ والا وَالله غـلامـیِ تو، زیـبـَـنـدگیِ ماست دلـدادگیِ راهِ تو رزمـنـدگیِ مـاست راضی به رضای تو شدن بندگی ماست در اصل به سبکِ تو شدن زندگی ماست هر زلف، گِره خورد به زلفِ تو قشنگ است دامان تو را هرکه تو خواهیش،به چنگ است ای معـنیِ توحـید وَ ای هستیِ داور ای قـبلۀ حاجات وَ ای جان پـیـمـبر چون مادرِ خود فاطمهای سورۀ کوثر خصمِ تو چنان خصمِ علی، ناقص و أبتر در خـانۀ خود هم نـشدی دور ز محـنـت فـامـیـلِ بَد و حرفِ بَد و کـیـنه و تهـمت تـهـدید شدی با ستـمِ چهـره شناسان تبعید شدی از حرمِ خویش، چه آسان أحبابِ تو أصحابِ تو زین غصّه هَراسان آنروز خدا خواست بیایی به خراسان چـون فـاطـمـه، ای در رهِ اسـلام هـزینه یک بِضعه به ایران شد و یک بِضعه مدینه با هجرتِ تو قافـله ایجاد شد آنرور ایران به قدومت همه آباد شد آنرور این مملکت از بردگی آزاد شد آنرور بر دشمنت این خِطّه چو مرصاد شد آنرور پـاداشِ قـدوم تو و مـعـصومه در ایـران خـونهای زمین ریخـته از جـسم دلیـران تـا قــدر بـدانـیـم کـرامـات شـمـا را تـوصیف نـمـائـیم عـنـایـات شما را خود فَـرض بدانیم زیـارات شما را تا زنـده بـداریـم مـنـاجـات شـمـا را آنجا که ملائک همه در گـفت و شـنـودند آنجـا که شهـیـدانِ حـرم غـرقِ شـهـودنـد یک گوشه مناجات، مناجاتِ حسین است یک توشه ملاقات، ملاقاتِ حسین است یک درسِ مواسات، مواساتِ حسین است بر أهلِ مناجات، مباهاتِ حسین است تا دیدۀ گریانِ تو بر شِیبِ خـضیب است پس روضۀ رضوانِ تو با ابنِ شبیب است
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
مثل میکائیل که امشب غزل خوان میشود شـاعـر دربـار تـو دارد فـراوان میشـود گوشۀ چشم پُر از مهر تو سعدی پرور است شاعر تو صاحب چندین "گلستان" میشود ریسهای از ماه و خورشید و ستاره میکشم باز هم سر تا سر مشهـد چـراغان میشود در شب مـیـلاد تو هـمـواره بـاید شاد بود هرکسی که غیر از این باشد پشیمان میشود هرکه باشد ریزه خوار سفرهات در عمر خویش مور هم باشد اگر روزی سلیمان میشود نه فقط حِصن حَصینی اصل دین داری تویی هرکسی با شرط عشق تو مسلمان میشود بسکه هر بیسرپناهی را ضمانت کردهای هر که میآید حرم آهـوی حـیران میشود باغ جنت بعد از این چنگی نخواهد زد به دل وعده گاه عاشقانت "باغ رضوان" میشود میدرخشد مرقدت در نقشۀ این مرز و بوم گـنبدت خـورشید عالم تاب ایران میشود بعد از این شعر ترم دنبال بار معنوی ست یا به قـول شاعرانت کار کار مثنوی ست روشـنـی بـخـش دل هـر عـاشـق آگـاه تو بـعــد زهــرا پــارۀ قـلـب رســول الله تـو تو هـمانی که عـلـی گونه امـامت میکنی با عدالت بر همه عـالـم حکـومت میکنی حضرت جبرییل از روز ازل مأنوس توست عـالـم آل محـمـد تا ابـد مخصوص توست تو همانی که به روح مُردهام جان میدهی با دعایت مـژدۀ یک فصل باران میدهی تو همانی که دو عالم را به نامت کردهاند یک جهان شیخ بهایی را غلامت کردهاند هر نـگـاه نافـذت چـنـدین ولی می پـرورد خاک کویت یاعلی! "سیدعلی" می پرورد تشنه گان را قطرهای از آب دریا کافی است مجـتهدی های دربار تو ما را کـافی است بـا دم گـرم تـو هـر دردی مـداوا میشـود کـور میآید به پـابـوسی ت بـیـنـا میشود تــو امـیــد آخــرم بـیـن اطــبّــایـی رضــا تو مـسیح هـفـتمی از نسل زهـرایی رضا دور تا دور مزارت بی گمان بیت الهدی ست این حرم تنها حرم نه بلکه یک دارالشفاست نه فقط سنگ صبور هر پریشان میشوی تا ابـد ای مهـربان حـج فـقـیران میشوی هر کسی شد زائـر کویت خـدایی میشود بی بـرو برگرد روزی کـربـلایی میشود صحن جامع؛ جامعه، با ذِکرُکُم قلبم شکست نه فقط قلبم که در این بین، قالب هم شکست
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
دلـمُـردۀ مَحـضیم به ما جان برسانید مـا را به حَـرمـخٰانۀ جـانـان برسانید مائـیم و غـم هجر و تمنّـای وصالـش ایـن دلـهُـره را زود به پایان برسانید ما را که فـقـیریم و یتـیمـیم و اسیریم تا کـویِ کَرمـخٰـانۀ سُـلـطان برسانـید تا اوست ولیْ نعمتِ ما، تک تک ما را هر وعده سرِ سُـفـرۀ احسان برسانید از لوح و قلم، وحی بگیرید به نامش در مِدْحَت او سوره به قرآن برسانید تـا پـردهای از معـجـزۀ شاه بخـوانـیم مضـمون ز سراپردۀ شیران برسانید بر دامـنــۀ پـنـجـــره فــولاد بـبـنـدیـد یک رشته که یک شهر به درمان برسانید پس در خور شأنیّت بالایِ ضریحش صد دسته گُل از روضۀ رضوان برسانید ای مردم مُسـتأصَل و درمانـدۀ عـالم خـود را به دلِ مـشهدِ ایـران برسانید از جانـب ما هـم شبِ میلاد، سـلامی بر محـضـرِ آقـایِ خُـراسان برسانـید تا چشم رضـا را به تأسّـی بنـشیـنـیم بـاید که به مـا دیـدۀ گـریـان برسانید مَرزوقِ رضائیم و توقّع، همه این است از اشک به ما رزقِ فراوان برسانید
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
به گـفتههای موثـق روایت است اینجا نفس کشیدنمان هم عبادت است اینجا بیا به مجلس شمس الشموس و نیت کن که بـودن تو یقـیـناً زیارت است اینجا بیار حاجت خود را که وقت باران است که لحظه لحظه شب استجابت است اینجا
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
تشنه سیراب شود از نم باران، خوب است در گذرگاه سحر، زلف پریشان خوب است حالمان در حرمت خسرو خوبان، خوب است پشت درهای حرم منتظر نان، خوب است سایـۀ لـطف شما از سرمـان کـم نشود گردنم هیچ کجا جز حرمت خـم نشود نیست بودم که به دستور تو ایجاد شدم مـن اسیـرم که به دستـان تو آزاد شدم غصهها رفت ز یادم همه، دلشاد شدم بـا نگـاهـت بـه خـودم آمـدم آبـاد شـدم اثر وضعـی چـشمـان تو غـوغـا کرده قطره را در وسط صحن تو دریا کرده شاد هستم که دوباره شب میلاد شماست دست بر سينه گذاريد كه هنگام دعاست جای جای حرمت مأمن هر شاه و گداست به دلـم آمده آقا که حـریمت دل ماست دل ميان حرمت رنگ و جلا میگيرد مس جان میدهد و شمش طلا میگيرد مست و هوشیار، برای تو چه فرقی دارد خواب و بیدار، برای تو چه فرقی دارد شخص بیمار، برای تو چه فرقی دارد و گـنهکار، بـرای تو چه فـرقـی دارد هرکه آمد حرمت از کرمت خواهی داد جا به ما از کرمت در حرمت خواهی داد هرکه آید به حرم دست تهی رد نشود سایـهات کـم ز سـر آنکـه نـیـاید نشود راهی صحن و سرایت که مردد نشود دل هرکس به تو نزدیک شد اسود نشود دولت عـشـقی و در عـشق خـدایی آقا واقـعـاً درخـور مـعـنـای رضـایـی آقا کوری آمد وسط صحن تو، بینا برگشت یک زن ویلچری، روی دوتا پا برگشت شیعه شد یکنفر، از دین مسیحا برگشت مُرده در صحن گوهرشاد به دنیا برگشت من به قربان تو و معجزههای حرمت زنده کرده ست مرا فکر دم و بازدمت تو میان دل هر غـمزدهای جان هستی تو چراغ شب تاریک خراسان هستی همه چون نوکر دربار و تو سلطان هستی الگـوی رهـبری کـشور ایـران هستی از ازل در دل او لطف شما بیحد شد رهـبرم با نظـرت اهل خود مشهد شد شعر چشمان تو دیوان غـزل را آورد مــژدۀ آمــدنـت ابــر عــسـل را آورد سوی مشهد بخـدا لات محـل را آورد و خـدا حی عـلی خیر العـمـل را آورد آمـدم بــاز پـنــاهـم بـده آقـای رئــوف شده یک بار تو راهم بده آقای رئوف سالـیانیست که با اسم رضایت، بـندم به هـمـین حالت دربـنـد، رضایـتـمندم شکر حق در شب میلاد شما خُـرسندم گـوشه باب جـوادت گـرهای مـیبـنـدم مرغ باغ رضویم که بهـشـتم آنجاست مسجد و کعبه و محراب و کنشتم آنجاست آهــوانـه بـه هــوای حــرمـت آمــدهام زیـر بــاران عـجـیـب کـرمـت آمـدهام بـه امــیــد کــرم دم بـه دمـت آمـــدهام خـاک راهـم که به زیـر قـدمت آمدهام وقت آن است که با روضه منوّر گردم بـا دم یـابن شبـیـب تو مـعـطـر گـردم مطب لـطف تو را دیـدم و بیـمار شدم واقـعـاً در حـرمت بود که بـیـدار شدم دعبلت گشتم و از لطف تو هوشیار شدم من به امیـد عـطـای تو گـنـه کار شدم همهام نذر تو ای شافع عـالی درجات جهت زود رسیدن به خراسان صلوت چَه چَه چلچله و شانه بسر وصف شماست و درخشندگی شمس و قمر وصف شماست بضعة منّی پیغمبر، در صف شماست هَا عَلیٌ بَشَرٌ کَیفَ بَشَر وصف شماست همه جا وصف شما هست ولی کن محدود مادرت روز ازل شعر برای تو سرود پـسر ارشـد مـوسی! یـد مـوسی داری سـایـهای روی سـر مـردم دنـیـا داری مثل زهرا و عـلی در دل ما جا داری آن چه خوبان همه دارند تو تنها داری هیبـتت حیدری و عصمت تو زهرایی کـوری چـشـم حـسـودان، چقـدر آقایی بارها در حـرمت عـقـده گـشایی کردم تو شـدی شـاه بـرای تو گـدایـی کـردم و دم پـنـجـره فــولاد دعــایــی کــردم با دعـا در دل آقـام چـه جــایـی کـردم در حرم، حاجت من گشته روا بسم الله هر که دارد هـوس کرب و بلا بسم الله واقـعـاً ذات حسیـنی شما معـلـوم است خواهرت مثل عقیله چقدر معصوم است کربلا زینب و، قم، فاطمۀ معصومه ست زینبت بود، که عاشق شدنش محکوم است وقت آن است گریزی زنم از عشق به عشق ذکر لا یوم کیومک ز دو بانوی دمشق نام اربـاب گـذر واژۀ بین الـملـلیست مادح مجلس اصلیش خداوند جلیست حال با اینکه همه مزه لبها عسلیست نمک مجلس ما نام حسین ابنعلیست کمتر از چند دهه مانده بگوئـیم حسین تن بیرأس تو جامانده، بگوییم: حسین
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیه السلام
کـسی که دلـی مسـتِ جـانـان ندارد به جانان قسم میخورم جـان ندارد کـمالم تـویی بیتو نُقـصانِ مَحـضَم چـونـان داستـانـی که پـایـان نـدارد چه آرامشــی مـیدمی بـر وجـودم! که دریـای دل، مـیلِ طـوفـان ندارد حَـیات و مَـمات مـنی، شـک ندارم که این زنـدگی بیتـو اِمکـان ندارد بـه آبـادیِ وادیِ عــشــق ســوگــنـد جـهـانَـم بــدونِ تـو، سـامـان نـدارد مُسلـمان نـمیدانَـمـش مُـسـلـمـی را که بر عـشـق پـاک تو ایـمـان ندارد نـیـاورده شُـکـری بجـا بـنـدهای که به الطـاف بسیــارت، اِذعـان ندارد شِفاچیست غیر از مریض تو بودن؟ مـریـضت نـیـازی به درمـان ندارد خسارت به من خورد از عشق اغیار بنازم به عشـقت که خُـسران ندارد دلــم جـز تـمــنّـای وصـل مُــدامـت تـمـنّــایـی از حَـیّ سُـبــحـان نـدارد چه بهتر چه بهـتر جدا گردد از تن سـری کـه هـوای خـراســان نـدارد غلط گفته آن کس گـفته ست هرگز رَعـیّت، عـلاقــه به سُـلطـان ندارد که در کشورِ عشقِ سلطان، رعیّت پـنـاهـی به جُـز کُـنـج ایـوان نـدارد الـهـی بـه قـربان نـامت که ذکـرش کَــم از لــذّت خــتــمِ قُــرآن نــدارد ز بس سفره داری و مهمان نوازی فــقــیـرِ حــرم، غــصّـۀ نـان نـدارد شـبـیـه مـزارِ تـو در چـارفـصـلـش حــریــمـی گــدایِ فـــراوان نــدارد سـحـرهـای دلچـسبِ کـویِ تو دارد صفـایـی که صـبـحِ گـلـستان نـدارد گرفـته ست فـیروزه از خاک پایت جـلایـی کـه لـعـل بَـدَخـشـان نـدارد شـده مـحـوِ بـالایِ گُـلـدسـتـههـایـت اگـر زائـرت، چـشـم گـریان نـدارد تـو سـرچـشـمۀ نـوری و آسـتـانـت شبـی نیـست که نـور بــاران ندارد مرا کلبِ کهفِ خودت کن، که دیدم وفـایـی که سگ دارد انسـان ندارد اباصـلْت در خـانـهات یـافت شـأنی که در اوج حشمت، سلـیـمان ندارد جهان مجاز و حـقـیـقـت به جـز تو رضـایِ خــدا، کــارگــردان نـدارد سُخن یک کلام است آن هم همین است که این زنـدگی بیتـو امکـان ندارد دَمِ صحــنِ تو حال من معـنوی شد غـزل شد قـصیده سپس مثـنوی شد کـبوتـرصفت پَـر کـشیـدم به مشهـد عجب وقت خوبی رسیدم به مشهـد که در شهر قم کردهام، وعـده با تو که باشم شبی را به ذی القعده با تو صــدایِ گـدایت بـلـنـد است بـشـنـو و این آه یک مـسـتـمـنـد است بشنو نـیـازی به عـشـق مَـجـازی نــدارم من اصـلاً به جـز تو نیـازی نـدارم رفـیـقِ فـقــیـرانِ عـالــم، نـگــاهـی به سوزم به اشکم به حالم، نگـاهی به من که خـرابِ خـرابـم نـگـاهـی نگـاهـی که مـستی کـنم گـاه گـاهی بــه دامت گــرفـتــاری آزاد بــاشـم فـقـط جــلدِ صحــنِ گُـهـرشاد بـاشم أغــثـنـی! مُــرادم بـده، ای مُـــرادم که السّـاعـه، نـزدیکِ بابُ الجـوادم کمک کن که تصمیم قـاطع بگـیـرم و بـا دیـدنِ صحــن جـامع، بگـیـرم دمی را که در وصف تو گفته جامی بـخـوانـم تو را با همین لحن عامی ســلامٌ عــلـیٰ آل طـاهــا و یـاسـیـن ســلامٌ عــلـیٰ آل خـیــر الـنـبــیـیـن ســلامٌ عــلـیٰ روضـةٍ حَــلّ فـیــهـا امـامٌ یُـبـاهـی بِـهِ الــمُـلْـکُ والـدّیـن
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
شکر خـدا که باز طبـیب آفـریـدهاند یک نـام آشـنـای غـریب آفـریـدهاند تنها فقط به خاطر فردوس مشهد است آری اگر که حکمت سیب آفریدهاند دیدم فـرشتهای به در خُـلـد می نوشت تو آمدی و شعـر ولایت قصیـده شد تو آمدی و باز به ما جان دمیده شد قـلبـم بـدون عـشق شما میشـود فـلـج
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
مـاه را در شب هجـران برسانید فـقط مـژدهای در دل طوفـان برسانـید فـقط به کویری که ندیده است به خود برگ و بری خـبـر از بـارش بـاران بـرسانـید فـقط من همان گـمشدهام، راه بلـدهـا من را بـه در خـانـه جـانـان بـرسانـیـد فــقـط همه درهای جهان را به روی ما بستند دست ما را به خـراسان برسانـید فقط گر حـرم قسمت ما نیـست سلام ما را به عـزیـز دل ایـران بـرسـانـیـد فـقـط شب عید است و خراسان چه قیامت شده است مرغ دل باز هوایی زیارت شده است چـاره آخـر ما پـنـجـره فــولاد رضــا میکـند معـجـزهها پـنجره فولاد رضا گفت تا زائر دلسوخـتهای: جان جـواد هـمـه را داد شـفـا پنجـره فـولاد رضا ملجأ خوب و بد مردم ایران اینجاست دردهـا کـرده دوا پـنجـره فـولاد رضا آی شش گوشه ندیـده نشو مـأیـوس بیا میدهـد کرب و بلا پنجره فولاد رضا به تـلافـیِّ مـسلـمان شدن سلـمـان بود که به ما داد خـدا، پنجـره فولاد رضا پشت این پنجرهها معجزه ناممکن نیست شک ندارم که تمام گرهها واشدنی ست کرده وابسته مرا حال و هوای حرمت خیر دیدم به خدا از همه جای حرمت روز و شب اهل یقین دور سرت میگردند هـمه صاحب نـفـسانـند گـدای حـرمت بهترین ثانیهها با تو رقم خواهد خورد بهـترین خاطرهها خاطرههای حرمت حـال آدم وسـط صحـن تـو جـا میآیـد به خدا مست کننده است هوای حرمت بطلب بـاز من بیسـر و پـا را سلطان شده بـدجـور دلـم تـنگ برای حـرمت حرمت تکیه گه من شده از کل وجود به ضریحت برسان دست مرا زود به زود شکـر لله که شـدم نــوکـر خـانـه زادت گـشتـه آرام هـمـیـشه دل من بـا یـادت تـو پـنـاه مـنـی و نـسـل مـن و اجـدادم من گـرفـتـار تو و نسل تو و اجـدادت به تو هر روز سلامی ندهـم میمـیرم من اگر خوب اگر بد به تو کردم عادت در میـان هـمه دلـبـاخـتگـانت مشهـور به شب معجزهها گـشته شب میـلادت مسجد و میکده دادند به هم دست به دست در دل صحـن پُـر آوازۀ گوهـرشادت جـمع شد در حـرم تو هـمه زیـبایی ها هیچ جا بیـن جهـان نیست شبـیه اینجا زائر تو به جهان رغبتش از یادش رفت زنـدگی و هـمۀ لـذتش از یـادش رفت هر که آرامش اطراف ضریحت را دید به خدا آرزوی جـنّـتش از یادش رفت سائـلی آمـده بود از تو بگـیـرد حاجت تا سلامی به تو داد حاجتش از یادش رفت درِ این خانه نداری است که قیمت دارد بُرد کرد آنکه همه ثروتش از یادش رفت هرکه شد چشم به راه تو شب اول قبر به خدا زیر لحد وحشتش از یادش رفت خیره شده چشم همه، نعمت ازین بهتر چیست ترسی از مرگ میان دل زوّارت نیست غم فـراوان شده و میکـده لازم شدهایم حضرت عشق ببخـشید مزاحم شدهایم ما به تو رو نـزده حـاجت ما را دادی سر این سفـره فـراوان مُتـنعّـم شـدهایم زندگـانی به خـدا طعـم دگر گیرد اگر بنـویـسند به دربـار تـو خـادم شـدهایـم هـمگـی در طلـب رزق محـرم امشب جلوی پنجره فـولاد تو مُحـرِم شـدهایم اربعین پیش حسین ضامن ما باش آقا غم فراوان شده و میکـده لازم شدهایم اربعـین خـانه دل ها همه نا آرام است اربعین هر که زیارت نرود ناکام است
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
بهـار آمـد و بـر روی گـل تـبـسّم كرد شـكـوه وا شدن غنچـه را تـجـسّم كرد بهـار دیـد كه شمـشادها جـوانـه زدنـد شكـوفههای جـوان را نثار مـردم كرد ز سمت مشرق دلها شنید بوی بهشت بهار مست شد و راه بـاغ را گـم كرد پس از طواف حرم یا محول الأحوال بـهـار بـا نـفـس عـاشقـان تـفاهـم كـرد بهـار نیت مـعـراج داشت وقت نـمـاز بـه خـاك مــقــدم زوّار او تـیـمـم كـرد در آسـتـان رضــا «إنّــمـا یـریـد الله» كریمهای است كه روحالأمین ترنم كرد زلال اشك اگـر گـل كـند به لالـه قـسم كه با امـام رضـا میشـود تـكـلـم كرد سخـن به رسم گـلافـشانـی بهـار بگـو اگر شكست دلت در حـریـم یـار بگو: دوبــاره آمــدهام تـا دوبـاره در بــزنـم كـبـوتـرانـه در ایـن آستـانـه پـر بـزنـم به نا امیدی از این در نـمیروم هرگز اگر جـواب نـگـیـرم دوبـاره در بـزنم خـدا مرا به حـقـیـقـت ولیشنـاس كـند كه حـلـقه بر در این خانه بیـشتر بزنم خدای را كمی ای زائران درنگ كنید كه خاك پای شما را به چـشم تر بزنم من آشنـای هـمین درگـهـم، خـدا نـكـند كه رو به غـیـر بـیـارم درِ دگـر بـزنم اگرچه خارم و نسبت به گل ندارم، باز خوشم كه گـاهگـداری به باغ سر بزنم صفـای تـربـیت بـاغـبـان حـرامـم بـاد كه در مجاورت گـل دم از سفـر بزنم من از حضور تو ای ماه هاشمی خجلم مگر به اشك شود ترجمان حـرف دلم به یك نگاه تو تطهـیـر میشود دل من به یك كرشمه نمکگیر میشود دل من مرا بس است طواف ضریح تو هرگاه شكـستهبـستهٔ تـقـصیـر میشود دل من قسم به صبح جمالت كه پشت پنجرهات دخـیـل نـالـهٔ شبـگـیـر میشود دل من سرشک حاجت هر كس كه میچكد بر خاک كنار پنـجـره تـصویـر میشود دل من به چـشـم آیـنههای حـرم كه مینگـرم هـزار مرتـبه تـكـثـیـر میشود دل من به شوق آن كه به پابوس زائرت برسد به جای اشک سرازیر میشود دل من خـدا نـكـرده اگـر از تو رو بـگـردانـم اسـیـر بـازی تـقـدیـر مـیشـود دل من چگـونه قصد زیارت كـنم برای وداع مگر ز دیـدن تو سیـر میشود دل من خـدا مـرا بـه فـراق تـو مـبـتـلا نـكـنـد من و جـدایی از این آستان خـدا نـكـند
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
ای فــدای تــو زنــدگــانــیهـا آیــۀ خـــتــم مــهــربــانــیهــا بوسه بر سنگ فرش صحن شما هـسـت مــعــراج آسـمـانـیهـا پرچـمت سایه بان ایران است گـنـبـدت آسـمـان ایـران اسـت ماه ذیالقعده ماه رحمت توست عالمی زیر دین رأفـت توست با تو مشهـد چه بینـظیـر شده غـرق در نـور و دلپـذیـر شده گـفـتی یابن الشبیب گـریه کنید بر حـسین غـریب گریه کـنـید
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
ای زلالِ هـمـزبـانـی پـنـجـره فـولاد تو هـر دل ویـران مـقـیـم آن رضا آبـاد تو شوق آن دارم که دیگر دل نیاید نزد من از همان ساعت که در مشهد شده آزاد تو
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
ای که دل را تو جان و جانانی درد ما را هـمـیـشه درمـانی حـاجـتـم را نگـفـتـه میـدانـی هـرگز از درگهـت نمیـرانی ای به عـالـم پـنـاه یا سلـطان یک نظر کن نگاه یا سلطان فصل عشق است دیده بارانیست باز دل های ما خـراسانیست شب شب ماه و نقره افشانیست میزبان؛ فصل خوب مهمانیست مـیـزبـانـا مــرا مـبــر از یـاد میهمان کن مرا تو جان جـواد آمـدی آسـمـان چـراغـان شد رحـمـت کـبـریـا فـراوان شد چشم موسی ستاره باران شد جلوه ات جلوه های رحمان شد ای سـراپـای تو کـمـال عـلی آمدی شد عیـان جـمـال عـلی با تو حـتـمـاً که تا خـدا بروم بی تو حـتماً به نـاکجـا بروم جز به درگـاه تو کجـا بـروم در کــجــا در پــی دوا بــرم ای مـداوای درد بـی درمـان پای ما را به مشهدت برسان بی نگاه تو چشم دل کور است دل به لطف تو ماه پرنور است گرچه راه زیارتت دور است با سلامی زیارتم جـور است السلام ای رئـوف بی هـمـتـا ای رضـای قـبــیــلـۀ زهــرا ای پـنـاه فــقـیـر و بـیـچــاره ای امــانِ هــر آنـچــه آواره این بود هـای و هـوی نقـاره دل به جز تو رضا که را داره جان به قـربان خـواهرت آقا رد مـکـن جـان مــادرت آقـا کن عـنـایـت که با خـدا باشم سـائـل آل مـصـطـفـی بـاشـم زائـر کـوی مـرتـضی بـاشـم یک شب جمعه کـربـلا باشم مست مـولای عـالـمـیـنـم کن اربـعـیـن زائـر حـسـیـنم کـن
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
اگـر چـه دیـدن بـیـت خـدا صـفـا دارد مـدیـنـه بیـشتـر از هر کجـا صفـا دارد به کوچه کوچۀ او عطر وحی پاشیدند عبورکردن از این کوچه ها صفا دارد دوباره بوی شکـفـتن رسیده و گـفـتـند حـریــم گـلـشـن سـبـز ولا صـفـا دارد خدا به نجمه عطا کرد نجـم ثـاقـب را فضای نُه فلک از این عطا صفا دارد خبـر دهـید که آمد رئـوف اهـل البـیت زمیـن به یُـمـن قـدوم رضا صفا دارد جمال روشن شمس الشموس دیدنی است جهان ز جلوۀ شمس الضحا صفا دارد از این وجود مقّدس ببین پس از یک قرن هـنـوز ایـن حـرم دل گـشـا صفا دارد بیـا به سیـر گـلـستـان روضـة الـجـنـه که این بهشتِ امـیـد و وفـا صفـا دارد فضای این حرم قدس غرق توحید است نفـس کـشیـدنِ در این فضا صفا دارد تـفـاوتی نـکـند جای جای این گـلـزار رواق و مسجد و صحن و سرا صفا دارد زلال زمــزم اشـک مـجـاور و زائــر به شور و حال رضا یا رضا صفا دارد در این حـریم دل زائران حضرت او میان خلوت و اشک و دعا صفا دارد هزار عـقـده ز دل باز می شود این جا زبـس که این حـرم با صفا صفـا دارد حـریـم اوست حـرمـخـانـۀ خـداونـدی چـنان که دیـدن عـرش علا صفا دارد ز تشنگـان حـریمش بپُـرس می گـویند چــقــدر دیــدن آب بــقــا صــفــا دارد اگرچه گـنبد فـیـروزه فام او زیبـاست نـظـر بـه گـنـبـد زرد طـلا صفـا دارد غبار درگه این آستـان شـفـاخـیز است بـهــار رحـمـت دارالـشـفـا صفـا دارد جبین گـذار دمـی بر سر قـدمـگـاهـش بـبـین که دیـدن آن جـای پا صفـا دارد هنوز مکـتب عـلم و فـضیـلت و تـقـوا ز نــور عـالــم آل عــبـا صــفــا دارد گرفته شوکت و فّـر از ولایتـش دل ها اگر که خـانـۀ دل هـای مـا صـفـا دارد دمی که او به شفاعت به حشر برخیزد خـدا گواست که یـوم الجزا صفـا دارد شکـوفـه بـار شده طبـعـم از تـوّلایـش مگو که شعـر «وفائی» چرا صفا دارد
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
بـرای آمـدنـت نجـمـه بـی قـرارت بود هـزار سـرِّ مگـو دیـد و رازدارت بود مدیـنـه شـاهـد شب زنـده داری موسی تـمـام بـارقـه هـا نـیـز در مـدارت بـود ارادۀ ازلــی بـا عــلــی رقــم خــورده رضای حق به رضای تو اعتبارت بود چـقـدر پـاقـدم تـو فـرشـتـه خـلـق شده نگـاه فـاطمه ازعرش در زیـارت بود شـنـیـد حضرت یکتا شـهـادتـیـنـت را یقین که حضرت جبریل هم کنارت بود تـو پــارۀ تـن پـیـغـمـبـر خـدا هـسـتـی شـبـیـه فـاطـمـه شأن بـزرگـوارت بود تو آمدی که ولایـت شود به تو کـامـل خوش آمدی که امامت در انتظارت بود اگـر نـبـود نـدای حـدیـث سـلـسـلـه ات چگونه سلسلۀ شیـعـه رستـگـارت بود خـدا ادامـۀ موسی بن جعـفـرت خوانده و اوست نور دو چشم پیمبرت خوانده تـو انــتــفـــاضــۀ الله اکـــبـــری آقـــا تـو خــیـزش هــنــر دیـن داوری آقــا تو انقـلاب جـدیدی ز دین به پـا کردی یقـین حکومت دین را تو رهـبـری آقا تو نـور قـافلۀ راسـخـون فی الـعـلـمـی تـویـی کـه عـالـم آل پــیــمــبــری آقــا به رغـم دشـمـن دیـریـنـۀ بـنـی هـاشم تـو از الـسـت ولـیـعـهـد حـیـدری آقــا قسم به سورۀ کـوثر که بعد مادر خود تویی که خـیـرکـثـیری تو کـوثـری آقا به پیش اهل نظـر کـعـبـۀ حـقـیـقـی تو تو قـبـلـه ای تو امامی تو سـروری آقا رئوفی و هـنـر تو حـکـومت دلهـاست چـه دلـنـوازی و چـه ذرّه پـروری آقا تو یـوسـف دل مـایی و یـوسف زهـرا و ما هـمه سـرِ کـویِ تو مـشـتـری آقا روانـۀ حـرمـت با هـزار حـج شـده ایم که زائر حـرم ثـامـن الحـجـج شـده ایم تویی که داده ای احساس، قلب ایران را بهشت کرده ای از مقدمت خراسان را تمام مـملکـت شـیـعـه شد قـدمـگـاهـت دمی که لطف تو بارید کشور جان را بـه خـیـر مـقـدم تـو لـشـگـر فـدایـی ها ز یـادها بـبـرد صبح عـیـد قـربـان را طلوع شمس ولایت ز مشرق این خاک به عـالـمـی بـبـرد آفـتـاب و بـاران را به خانوادۀ موسی بن جعفرش سوگـند خدا به ملک رضا مژده داد ایـمان را به اهل فارس پیمبر به خطبه ای فرمود: که نـور عـلـم بگـیـرد دیـار سلمان را به فرش های حرم بسکه عرش پیماییست کـسـی بـهـا نـدهـد قـالـی سـلـیـمـان را قسم به روح خدا و وصی او که خدا از این دیار شکسته ست شاخ عدوان را دعـای تـو نـفــس قــدسـی ولایـت شـد که راه قـدس هم از کـربـلا هدایت شد کـجـاست زنـده دلی تا بـبـیـند از جاده دل رئــوف تــو و عــاشـقــان دلــداده به سوی روضۀ رضوان قلوب، در پرواز بـه دسـت، پــرچـم رزمـنـدگـان آزاده از این حـرم شهدا راه جبهه را رفـتند خداست شاهد یـاران دست و سر داده چه کـرده ای تو مگـر با دل محـبـانت که سر ز پـا نشنـاسنـد و مست، از باده تویی که همدل و هم صحبت فقـیرانی بـرای حـاجـت مــردم هـمــاره آمــاده به بی کسان و غریبان پناه و هـمدردی میان خـسته دلان هم نـشینی ات ساده به نوکران وغلامان چه خوش نظر داری کنار سـفـرۀ خود سـر به زیر و افـتاده به روی خـلـق نـیـاری گـنـاه پـنـهـانی به کـلـب هـم اگـر آیـد، دهـی تو قـلاده دل از تو کرب و بلای حسین می خواهد زیـارت نجف و کـاظـمـیـن می خواهد
: امتیاز
|
سرود ولادت امام رضا علیه السلام
صلوات خدا به تو که بضعۀ پیغـمـبری صلوات خدا به تو که آیه ای از کوثری صلوات خدا به تو که چون گلی معطّری صلوات خدا به تو که جلوه ای از داوری اللهّم صلّ علی؛ علی ابن موسی الرّضا (۴) ************************** خدا از من رضا شود گر قلب تو رضا شود از فیض تو هر شوره زار گلشنی با صفا شود بیماریِ جان و دلم در حَرَمت صفا شود گواهیِ نوکری ام با دست تو امضا شود اللهّم صلّ علی؛ علی ابن موسی الرّضا (۴) ************************** منم منم آنکه کند هر لحظه هر جا یاد تو خوانم خوانم إذن دخول دمِ بابُ الجوادِ تو بستم آقا دخیلِ جان بر پنجـره فـولاد تو کبوترم کبوترم در صحـنِ گوهرشادِ تو اللهّم صلّ علی؛ علی ابن موسی الرّضا (۴) ************************** من سائلی در مانده ام صدقه بر گدا بده مُرده ام از فرط گنه بر روحِ من بقا بده شک و سوز و حالِ دعا بر منِ بی نوا بده جان مرا از من بگیر به من یک کربلا بده اللهّم صلّ علی؛ علی ابن موسی الرّضا (۴)
: امتیاز
|
سرود ولادت امام رضا علیه السلام
دامـان نجـمه؛ گـشته گـلباران آمد به دنیـا؛حـضرت سلطـان چو اهل عرش اعـلا ** بگـو به دخت طاها ** چشمت روشن یا زهـرا صل علی محمد؛ امام رضا خوش آمد؛ صل علی محمد؛ امام رضا خوش آمد ********************************************* بـضـعـۀ احـمد؛حجّـت سـرمـد ثامنُ الحـجـج؛ آمـد خـوش آمد هـشتـمـیـن نــورِ خــدا ** آمـد آمـد به دنـیـا ** چـشمت روشن یا زهـرا صل علی محمد؛ امام رضا خوش آمد؛ صل علی محمد؛ امام رضا خوش آمد ********************************************* گـردیـده نــازل؛ آیـات کــوثـر بر صحـیفـۀ؛ موسی بن جـعـفر گوید مبـارک بادا ** هـر لاله ای به صحرا ** چشمت روشن یا زهـرا صل علی محمد؛ امام رضا خوش آمد؛ صل علی محمد؛ امام رضا خوش آمد ********************************************* موسی بن جعفر؛بر ما نظر کن شام غـربتِ؛ ما را سحـر کـن مــا گـرچه پُـر خــطـائـیـم** دلــدادۀ شــمـایـیـم ** مـحـبـیـن رضــائـیـم صل علی محمد؛ امام رضا خوش آمد؛ صل علی محمد؛ امام رضا خوش آمد ********************************************* یـا سـیــدنــا؛ وَ یــا مـــولانــا بـه حـقّ جـواد؛ اُنــظُـر الـیـنـا ای حجّـت خــدایـی** خــورشـیـد هـل اتـایـی** مـا را کـن کـربـلایـی آوای چـشم گـریـان؛ جـانم حسین حسین جـان؛ جـانم حسین حسین جـان
: امتیاز
|
سرود ولادت امام رضا علیه السلام
آمــده دنــیـا؛حـجـت یــزدان ضامن آهو؛حضرت سلطان جشـن مـیـلاد گــل پـیـغـمـبـر اسـت چشم عاشقان ز خوشحالی تر است ذکر لب ارض و سمـا خوش آمدی امام رضا آیــه هـای مـحـکــمـه خـوش آمـدی ای امـام مــا هــمـه خــوش آمــدی نـور دیــدگـان مـوسـی بـن جـعـفـر ای عـزیـز فــاطـمـه خـوش آمــدی سیدی سیدی اباالحـسن؛ سیدی سیدی اباالحـسن؛ سیدی سیدی اباالحـسن ثامنُ الائمه یا امام رضا؛ ثامنُ الائمه یا امام رضا؛ ثامنُ الائمه یا امام رضا ******************************************** دامن نجـمه؛ گـشته گـلباران آمــده روحِ؛ پــیـکــر قــرآن ای ســــلامِ انــبــیــاء بــر روی تو عـالــمـی بُــوَد فــقــیــر کــوی تــو ای کعـبـۀ مهـر و وفـا عــالــمِ آلِ مـصـطـفـی حـور و هم مَلَک چو انسان مدیونِ جــود و لـطـف بـی کـرانـه ات آقـا مـی زنـــد پـــر دلِ دلـــدادگـــانــت بـــر روی نــقــاره خــانــه ات آقــا سیدی سیدی اباالحـسن؛ سیدی سیدی اباالحـسن؛ سیدی سیدی اباالحـسن ثامنُ الائمه یا امام رضا؛ ثامنُ الائمه یا امام رضا؛ ثامنُ الائمه یا امام رضا ******************************************** دست من خالی؛ لطف تو بی حد کوی حاجاتِ؛ عاشقان مشهد مـن اگـر چـه رو سـیــاهــم و بــدم ســائـل گــوشــه نـشـیـن مــشــهــدم بــده تــو در راهِ خــدا سـیـدی یـا امـام رضـا فـیـض رحـمـت دمـادم می خـواهیم بـر گـل دو دیـده شـبـنـم می خواهیم بــوی عــطــر کــربـلایــی هـا آیــد ما ز توـ رزق مـحـرّم می خـواهـیم سیدی سیدی اباالحـسن؛ سیدی سیدی اباالحـسن؛ سیدی سیدی اباالحـسن ثامنُ الائمه یا امام رضا؛ ثامنُ الائمه یا امام رضا؛ ثامنُ الائمه یا امام رضا
: امتیاز
|
سرود ولادت امام رضا علیه السلام
مقدم شـاه دین، نـور حقّ الیقـیـن، حجت هشتمین؛ تهنیت باد ای عشق تو رُکنِ ایمانم یا مـولانـا یا رضا جـانم یا مـولانـا یا رضـا جـانـم؛ یا مـولانـا یـا رضـا جـانـم (۲) ************************************ مقدم تو شَهـا، ماه ذلـقعـده را، داده نـور و صفـا، یـابن زهرا بر محبین مدح تو خوانم یا مـولانـا یا رضا جـانم یا مـولانـا یا رضـا جـانـم؛ یا مـولانـا یـا رضـا جـانـم (۲) ************************************ غرق شور و سُرور، کُلّ دلها بُوَد، دست زهرا بُوَد، عیدی ما من سـائـل لطف سلطانـم یا مـولانـا یا رضا جـانم یا مـولانـا یا رضـا جـانـم؛ یا مـولانـا یـا رضـا جـانـم (۲) ************************************ دل به عشقت اسیر، رأفتت بی نظیر، دست ما را بگیر، یابن زهرا آمـدم بـا چـشـم گـریـانـم یا مـولانـا یا رضا جـانم یا مـولانـا یا رضـا جـانـم؛ یا مـولانـا یـا رضـا جـانـم (۲)
: امتیاز
|